اول راه، نسخهی دیجیتال نقشهی پیاده در نوروز ۱۴۰۴ دستتون باشه که برنامهی نوروزتون رو بدونید؛ این نقشه، به صورت پیدیاف در موبایلتون ذخیره میشه و همیشه همراهتونه!
یه تهرانه و گربههاش!
این مسیر، به دنبال رد و نشونی از یه گربه میگردیم، یه گربه، که دست بر قضا هنرمند خیابونیه! گربهی مسیر ما، تهران رو خیلی دوست داره؛ چرا که میتونه کارهاش رو در نقطهای از شهر بکاره و از دور، نظارهگر واکنش مردم به اونها باشه.
گربه که سالهاست به تصویرسازی مشغوله، کارش رو از سال ۲۰۰۸ و با تماشای نقاشی کردنهای مامان موقع تلفن صحبت کردن، یادگیری تصویرسازی، تجربهی فرهنگ خیابانی و چاپ استیکر شروع کرد، اما خود شخصیت «گربه» که به صورت یک گربهی ترکیب شده با اسپری ترسیم میشه و صورتهای بیشماری به خودش میگیره، از سال ۲۰۱۴ وارد عمل شد؛ شخصیتی که در تهران میچرخه و شب و روز، شهر رو در پنجههای خودش داره. شاید براتون جالب باشه که روایت گربهی گرافیتی آرتیست رو از زبون خودش بشنوید!
گربه با رسانههای هنری (مدیوم) زیادی کار کرده؛ استیکر، اسپری و گرافیتی، پوستر و اینستالیشن در میون این رسانهها جا دارن و البته به نظر میرسه که استیکر از همه بیشتر ماندگار شده.در این مسیر ما همهی آثار گربه رو در قالب رسانهها یا مدیومهای گوناگون خواهیم دید…
۱. رد اول

این روزها و تا ۳۱ اردیبهشت، نمایشگاهی از آثار «پابلو پیکاسو» در «موزهی هنرهای معاصر» برگزار میشه. اما به ما خبر رسیده یکی از آثار پیکاسو به سرقت رفته. سارق هنوز از موزه دور نشده و آخرین بار، نزدیک باجهی تلفن روبروی موزه دیدنش
نشونی: خیابان امیرآباد، روبروی موزهی هنرهای معاصر
۲. رد دوم

در این هوای بهاری که گلها در حال شکفتنن و پروانهها در بستان میچرخن، بیاید پیادهگردی خودمون رو از خیابون امیرآباد به خیابون فاطمی ببریم. یک گربه/پروانه، برخاسته از باغ پشت سرش، روی ایستگاه اتوبوس روبروی پارک نقش بسته!
نشونی: خیابان فاطمی، ایستگاه اتوبوسِ روبروی زمین بازی پارک لاله
۳. رد سوم

گربهی مسیر ما، یا خیلی خوب میپره، یا قد خیلی بلندی داره! اگه نه، چطور تونسته خودش رو پشت تابلو جا کنه؟
نشونی: خیابان فاطمی، تقاطع حجاب، مجاور هتل لاله، پشت تابلوی ورودی به خیابان حجاب
۴. رد چهارم

بعیده که دوران کودکی هیچکدوم از ما، به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، گره نخورده باشه. یا در کتابخانههاش عضو بودیم، یا تابستونها کلاس نقاشی و سفالگری کانون رو میرفتیم، یا کتابهایی ازش رو خواندیم.
لوگوی زیبای کانون و پرندههای آوازهخوان روی کتاب، سالهاست در ذهن ما نقش بسته. اما نوروز امسال، پرندهی کانون از روی کتاب پریده! گربه هم که هیچ از بازی بدش نمیاد. داره دنبال پرندهی کانون میکنه.
نشونی: خیابان حجاب (لس آنجلس سابق)، کمی پایینتر از هتل لاله، نرسیده به کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان.
۵. رد پنجم

از خیابون حجاب یا همون لس آنجلس سابق پایین میآییم و از وصال شیرازی وارد ایتالیا میشیم. آرامش خیابون، سر درختیها و بوی بهار تهران، حالا دیگه مشاممون رو پر کرده. روی طرحِ چلنگری یکی از خونههای قدیمی خیابون ایتالیا، نقشی از گربه نمایانه!
نشونی: خیابان وصال شیرازی، خیابان ایتالیا، نرسیده به خیابان نادری
۶. رد ششم

بهار باشه، نوروز هم باشه، بعد پیاده از ولیعصر نگذریم؟
اگرچه این روزها، خبرهای خوبی از چنارهای کهن و تنومند خیابان ولیعصر نمیشنویم، اما هنوز هم یه ولیعصره و چنارهاش. گربه هم مثل همهی ما عاششششق درختهاست.
از درختی که سفت در آغوش کشیده معلومه.
نشونی: خیابان ولیعصر، کمی پایینتر از کوچه حسینی
۷. رد هفتم

انگار شلوغی چهارراه ولیعصر-طالقانی و صدای بوق و همهمه، گربهی ما رو حسابی ترسونده!
اون توی جعبهی برقی در همین حوالی قایم شده!
نشونی: خیابان ولیعصر، نرسیده به چهارراه طالقانی
۸. رد هشتم

همهی گربهها استاد جا دادن و استتار هستن. گربهی ما هم این ویژگی رو داره. رفته خودش رو جایی زیر تماشاخانهی تهران یا همون سینما پارامونت سابق، جا داده!
نشونی: خیابان طالقانی، تماشاخانهی تهران (سینما قیام)
۹. رد نهم

کمی جلوتر، دیگه سر و کلهی ساختمونهای بلندمرتبهی خیابون طالقانی یا همون تختجمشید سابق پیدا میشه. خیابونی که قرار بود زمانی شکوه اقتصاد و تجارت تهران رو به رخ همگان بکشه و مقری بشه برای شرکتها و سازمانهای ایرانی و بینالمللی. اما خب، سرنوشتش به سمتی دیگه رفت.
سر یکی از کوچهها گربه ردی از خودش، پشت تابلویی به جا گذاشته.
نشونی: خیابان طالقانی، سر کوچهی غفارزاده
۱۰. رد دهم

به پل حافظ رسیدیم، روی یکی از پایههای پل گربه اسم خودش رو نوشته تا مسیر رو گم نکنیم. اگر دور و بر رو نگاه کنید، اثر از یک هنرمند خیابونی دیگه، «میرزا حمید» رو هم میبینید. مردی با چهارپایی اُخرایی رنگ همون حوالی ایستاده.
نشونی: زیر پل حافظ، تقاطع طالقانی
۱۱. رد یازدهم

یه بهاره و خوابهاش. اگر مثل گربه به بهار آلرژی داشته باشید، احتمالا گذر از کنار درختان حسابی منگتون کرده و خوابش گرفته. گربهی ما که خوابشششش برده، یه چرت بهاری، کنار خیابون! چطوری توی این خیابون پر از بر و بیا خوابش برده و داره رویا هم میبینه، معلوم نیست…
نشونی: خیابان طالقانی، بین حافظ و نجاتاللهی
۱۲. رد دوازدهم

گربه با دوربینهای مداربسته اصلا میون خوبی نداره. در داستان گربه، دوربین شخصیتی منفیه که همیشه در حال تعقیب و گریز با گربهست. این رو میشه از نقشی که در تقاطع خیابون طالقانی با ایرانشهر داره هم ببینیم.
نشونی: خیابان طالقانی، تقاطع ایرانشهر
۱۳. رد سیزدهم

ایرانشهر رو میریم به سمت بالا، خیابونی که با کافه رستورانها و گالریها و مغازههاش برای پیادهایها خیلی محبوبه. در پای تابلوی یکی از مغازههای خیابون ایرانشهر، یعنی «میمره»، گربه نوستالژیبازی کرده و تبدیل شده به سوپر ماریو!
احتمالا توی ذهن شما هم صدای بازی ماریو قارچخور پخش میشه…
نشونی: خیابون ایرانشهر، نرسیده به آذرشهر، پلاک ۲۱۳
۱۴. رد چهاردهم

گربه عاشق هنر و تاریخ ایرانه!
در نمایشی به اسم «اتاق رستم» که در گالری ثالث برپاست، گربه رو میشه روی یک پردهی نقالی دید! پردهای که در همکاری با دو هنرمند خیابونی دیگه به اسمهای «اکوان» و «بتلون» نقاشی شده. در اون گربه در نقش رستم، و در خان سوم، با گرز و اسپری به جدال اژدها رفته.
نمایش اتاق رستم از ۴ تا ۸ فروردین از ساعت ۱۳ تا ۲۱ در گالری ثالث برپاست.
نشونی: خیابان کریمخان، بعد از ایرانشهر، کتابفروشی ثالث، گالری ثالث
۱۵. رد پانزدهم

از در ثالث که بیاید بیرون، درست زیر پل کریمخان، گربه گلی رو از گلهای «فاکر» هنرمند خیابونی که احتمالا اون رو با «گل»ها و «محبت»هاش در جدارهی شهر میشناسید، کنده و به رهگذرها هدیه میکنه.
نشونی: خیابان کریمخان، زیر پل کریمخان، روبروی کتابفروشی ثالث
۱۶. رد شانزدهم

هنوز یکی از بزرگترین و جذابترین کارهای گربه مونده، گربهای روی بام!
مسیر رو در خیابون سنایی ادامه میدیم که این روزها گذر پیادهایها زیاد بهش میخوره؛ پاتوق جدیدتری نسبت به ایرانشهر، که این روزها صحبت ازش زیاده.
در اینجا یار و دوست گربه رو هم خواهید دید!
در میدون سنایی، «مرباخوری مُرَبَّ» قرار داره، یه کافهی زیبا که هنوز شش ماه نیست به فضای جدیدش در سنایی اومده. روی پشت بوم مُرَبَّ، گربه در حال مرباخوری با گربهی سفید این کافهست. وقتشه که تا گربه سرش گرمه، یه عکس زیبا و باحال به یادگار باهاش بگیری.
مسیر رو که به سمت بالا داریم میریم، باید حواسمون باشه، میشه جسته گریخته نشونههای دیگهای، جدای از اون چیزی که توی مسیرها بود هم پیدا کرد!
نشونی: سنایی، بالاتر از کوچهی عصمت پورانوری، پلاک ۷۲
رد هفدهم

و حالا ایستگاه یا رد آخر….
سنایی رو به سمت بالا پیاده میریم تا به راستهی جذاب انتهای سنایی برسیم؛ راستهای با همان استور، بیکری دوبار، پکاتاپاس، کافه طیف و پیتزا آمو.
ستون ورودی پیتزا آمو، با استیکر بمبارون شده. در اینجا و ایستگاه آخر، کاپیتان گربه داره اون دور دستها رو میبینه و چیزهای جالبی به چشمش خورده.
نشونی: خیابان سنایی، نرسیده به مطهری، ستون استیکری پیتزا آمو
مسیر پیادگردی و همقدمی با گربه به پایان رسید. باید باهاش خداحافظی کنیم، اما هروقت دلمون براش تنگ شد، باید بدونیم که میشه نشونهای ازش رو توی شهر پیداش کرد. چون هنر خیابونی زندهست و شهر همیشه میزبان این هنر و هنرمندانشه.
حالا باید نفسی تازه کرد، میگردیم دنبال نزدیکترین شعبهی قهوهی لمیز، شعبهی تازه و زیبای «جم» در خیابون فجر نزدیکترین شعبهی فعال نزدیک به ماست که از حوالی غروب میشه بهش سر زد.
پس وقتشه خودتون رو به یک پرشین چیلوی خنک دعوت کنید و از عکسها و فیلمهایی که در مسیر گرفتید یک پست زیبا بسازید و پیاده و گربه رو تگ کنید.