شهرکی که زیاد اسمش ورد زبونها نیست، اما با یهبار پرسهزدن تو کوچههاش، تصویر خونههای ویلایی و قوارهبزرگش تو ذهنمون ثبت میشه!
+ ادامه ی ماجرابلوشر سفیر آلمان در دورهی پهلوی، دربارهی پل رومی اینطوری نوشته بود: « بسیار دلانگیز بود. همه جا پارک و باغ... با درختانی سر به فلک کشیده!»
+ ادامه ی ماجرازمان میگذره، ساختمونها کوبیده و بلوارها از نو بنا میشن، اما هیچی نمیتونه خاطرهی چشمانداز تهران، بولینگآمریکایی و ایکس رو از کوی مکانیر تهران بگیره...
+ ادامه ی ماجرااز بلوار میرداماد عبور میکنیم، چرا که میخوایم به محل کارمون برسیم، قصد خرید داریم، میخوایم از مرکز کامپیوتر پایتخت قیمت بگیریم... ولی چی از قصهی پشتش میدونیم؟
+ ادامه ی ماجرااسم کوچهی هلند و محلهی زرکش رو شنیده بودید؟ جایی با بافت اجتماعی یکپارچه که دهههاست محل کار و کسب و زندگی ارامنه در تهرانه...
+ ادامه ی ماجرابریم روبروی دانشگاه... پشت هر بلوار و هتل و ساختمون منطقهی باغ جلالیه، روایتی هست. با پرسه زدن در حوالی دانشگاه تهران، به بازخوانی این روایتها میپردازیم.
+ ادامه ی ماجرااگر قرار باشه ۵ محلهی برتر برای پرسه زدن رو معرفی کنیم، نارمک به عنوان اولین تجربهی شهرسازی مدرن ایران، یکی از انتخابهای قطعیمونه.
+ ادامه ی ماجراکدوم تیمارستانه که براش شعر گفتهان؟ تیمارستان چهرازی. کدوم باغ وحشه که دیگه نیست ولی خاطرهاش هست؟ باغ وحش تهران. قصهی تپههای امانیه، روایت خاطرات و نیستهاست...
+ ادامه ی ماجراخیابون لارستان رو اینطوری وصف میکنیم؛ عطر قهوه، نوای ساز، کتاب لارستان، گنجینههای معماری ارزشمند و استودیوهای ضبط موسیقی که زمانی فرهاد مهراد و گوگوش درش ضبط میکردن...
+ ادامه ی ماجراوجه اشتراک بازیهای آسیایی سال ۱۳۵۳، خیابونهای منهتن، برج میلاد، سهراب سپهری و پادگان جمشیدیه چیه؟ اینکه همهشون در تار و پود محلهی گیشا، تنیده شدهان!
+ ادامه ی ماجرا