/

پرسه در حوالی پلِ رومی

از پناهندگی شاه ایران به سفارت روسیه تا پلی در کنار سفارت ترکیه! این‌بار باهم هم‌قدم شدیم تا داستان جایی رو روایت کنیم که به گوش همه‌مون خیلی آشناست! پلِ رومی

در زمان صفوی، امتداد ده زرگنده در جنوب تجریش، به حوالی پل رومی امروز می‌رسید. هسته‌ی مرکزی و مسکونی ده، اطراف امامزاده اسماعیل (جنوب بزرگراه صدرکنونی) قرار داشت و زمین‌های بالادست، زراعی و بعضی هم لم یزرع بودن. درطول دوران حکومت قاجار، اراضی زرگنده به سفارت‌های مختلف و افراد بانفوذ دوران واگذار شد. به این ترتیب آبادانی در این محدوده رونق گرفت و باغات ییلاقی‌نشین بیش از قبل به وجود اومدن. در زمان پهلوی دوم، باغات الهیه و زرگنده به قطعات کوچکتری تقسیم شدند و روند مسکونی شدن تا به امروز قالب شد.

اما داستان پل رومی چیه؟ ما آدمای قرن بیست‌و‌یکی وقتی اسم پل رو می‌شنویم، ناخودآگاه سرمون رو به قصد دیدن یک پل ماشین‌رو بر فراز خیابون می‌بریم بالا!  تا قبل از ساخت سفارت ترکیه به حوالی پل رومی، سرآسیاب می‌گفتن چراکه یه آسیاب آبی در اونجا قرار داشت و آب رودخونه رو میون زمین‌ها تقسیم می‌کرد. ولی روایتی معروف از وجه تسمیه این محله به ما می‌گه: حدود ۱۴۰سال پیش، با قرارگیری سفارت عثمانی در کنار پلی که بر روی رودخونه‌ی زرگنده قرار داشت، از اون‌جایی که مردم، عثمانی رو جایگزین روم شرقی می‌دونستن پل هم به اسم «رومی» شناخته می‌شه!

روایت دیگه‌ای هم به ما می‌گه، وجود پلی کوچک با طاقی به سبک رومی، این اسم رو برای این خیابون رقم زده. فارغ از اینکه کدوم روایت درسته و کدوم غلط، ما دوستداران شهر خوشحالیم از اینکه اسم قدیمی یک خیابون حفظ شده تا نشونی باشه بر هویت‌اش…

با این مقدمه، پرسه‌مون رو از تقاطع خیابون شریعتی و پل رومی شروع می‌کنیم. جایی که در گذشته‌ای نه چندان دور، شمالی‌ترین نقطه از ده زرگنده بود. پل رومی رو به هوای پیدا کردن رد باغات و روایت‌ها می‌ریم داخل… مسیر شمالی شما رو به سمت سفارت‌های آلمان و ترکیه هدایت می‌کنه و مسیر جنوبی می‌ره به سمت سفارت روسیه.

بله! محله‌ی امروز ما محله‌ سفارت‌هاست… زمین‌هایی که با بذل و بخشش قاجاری‌ها از ۱۸۰ سال پیش تا حدود مشروطه، به کشورهای مختلف رسید! شاید براتون جالب باشه که تا سال‌های انتهایی حکومت قاجار، وقتی افراد آبادی زرگنده با هم درگیر می‌شدن، سفارت روسیه بود که به شکایت‌ها رسیدگی می‌کرده و نیروهای داخلی حق دخالت نداشتن! روسیه‌ای که در تاریخ ایران نقش پررنگی داشته و بعدتر، محمد علی شاه هم در جریان مشروطه به همین سفارت پناه می‌بره …!

شیب شریفی‌منش (بوستان سابق) رو می‌ریم پایین… احتمالاً شما هم در زمان کودکی، یه بار پاتون به بیمارستان اختر باز شده تا مرهمی باشه برای دردها و شکسته بندی ناشی از شیطنت کودکی! قبل از انقلاب، بیمارستان آمریکایی‌ها یا اخترِ امروز بر روی زمینی که هفتاد سال پیش اخترالملوک سهرابی وقف هلال احمر کرده بود، ساخته شد. ردپای زنان از دوران قاجار تا پهلوی، بر روی قطعات مختلف محله‌ امروز ما دیده می‌شه.

به حوالی فرشته (فخرالدوله سابق) که رسیدی، فاصله‌ی چناران تا آقابزرگی رو خوب قدم بزن. اینجا جاییه که اولین کارخونه‎ کبریت‌سازی تهران به دست امین‌الدوله و با شراکت روسیه ساخته شد.  این کارخونه خیلی زود، در رقابت با همتاهای خارجی شکست خورد و تنها نام «کبریت الهیه» از اون باقی موند.

پرسه رو در شیب خزر ادامه بده تا برسی به تیغستان. اگر از درختان بلند و پیر کنار رودخونه بپرسیم، بهمون می‌گن که در روزگار قدیم این‌جا مسیری باریک و  پر از بوته‌های تیغ‌دار بود. تا پایان ۱۳۳۰، بوته‌های تیغ جاشون رو به درختان بلند و سرسبز، بازار دوره‎گردان و دختر و پسران شادی دادن که دست در دست هم، تمام مسیر رودخونه رو آواز می‌خوندن!

دهه‌ی ۴۰و ۵۰ وقتی پای ساختمون‌سازی به این‌جا باز شد، به خاطر بافت اجتماعی ممتاز و مرفه محله، خونه‌هایی ویلایی با قواره‌های بزرگ بر روی باغ‌ها ساخته شدن… خونه‌هایی که روزی خودشون، دشمن باغ‌ها بودن، امروز دشمن‌های بزرگتری به اسم برج-باغ‌ها دارن! و چه تضاد غم‌انگیز و ایده مضحکی! برج-باغ!

در کنار ویلاها ردی هم از باغ‌های الهیه بگیر. بلوشر سفیر آلمان در دوره‌ی پهلوی، از محله این‌طور تعریف کرد: «دور و بر سفارت بسیار دل‌انگیز بود. همه جا پارک‌ و باغ‌… با درختانی سر به فلک‌ کشیده! »، حالا اما، کنار هر باغ به جای درخت یک جرثقیل روییده! شاید تو این روزگار ناپایدار باید دلخوش بود به پهنه‌های سبز بزرگ روی نقشه که برای ما نیست.

شبکه‌ پیاده

پیاده، یک رسانه‌ی شهری و برای تهرانه؛ به این معنی که از اتفاق‌های شهر، فضاها و مغازه‌ها، تاریخچه و اخبار پایتخت صحبت می‌کنه و در تلاشه پیوند بین شهر با شهروندان رو قوی‌تر کنه.

نظرتون چی بود؟

Your email address will not be published.

تازه ترین گزارش ها

بهار در شیب‌های سهروردی

بزنیم به دل سهروردی که کوچه‌‌خیابون‌های پر شیب و خونه‌های دو‌سه‌طبقه‌ی ویلایی و اغذیه‌فروشی‌های نوستالژیکش ما