اطلاعات کلی مسیر پیادهگردی امامزاده یحیی
- نام مسیر: آب دادن پهلوان رزاز و وثوقالدوله به چنار ۹۰۰ سالهی تهران
- هدف از مسیر: آشنایی با بافت تاریخی تهران
- محدودهی مسیر: خیابان سیروس (امام خمینی کنونی) تا امامزاده یحیی
- زمان لازم برای طی مسیر: ۲ ساعت
- دسترسی معلولین: مسیر برای دسترسی معلولین مناسبسازی نشده.
پیادهگردی در محلهی امامزاده یحیی، یعنی دقیقا کجا؟
پیادهگردهای باتجربه، محلههای تهران رو با نامهای قدیمیشون هم میشناسن؛ امیرآباد، بهجتآباد، شمرون، سنگلج، اودلاجان. تغییر دائمی اسم معابر و محلهها باعث میشه اون برداشت ذهنی از حد و حدود محلهها، به هم بخوره و مسیریابی در شهر با مشکلاتی روبرو بشه.
این شماره از پیادهگردی در محلهی امامزاده یحیی تهران که بخشی از محلهی اودلاجان هست، رقم خورده. اون بحث تغییر نام خیابونها، ممکنه باعث شه تصور درستی از اینکه محلهی اودلاجان کجاست، نداشته باشیم. پس اول بریم حدود و ثغور این محله رو مشخص کنیم.
محلهی اودلاجان که از غرب به ناصرخسرو، از شرق به ری، از شمال به خیابون چراغ برق (امیرکبیر کنونی) و از جنوب به بوذرجمهری (پانزده خرداد کنونی) محدود میشه، یکی از قدیمی ترین محلات تهرانه.

بخشی از محلهی اودلاجان که بقعهی ابوالقاسم عزالدین یحیی – که با ۱۵ واسطه به امام سجاد میرسه – در اونجا قرار داره. حوالی این بقعه رو به اسم «امامزاده یحیی» میشناسن که یکی از محلههای شگفتانگیز تهران برای پیادهگردیه.
کدوم تلفظ درسته؛ اودلاجان یا عودلاجان؟
قبل از اینکه جلوتر بریم، خوبه که تکلیف خودمون رو با بحثی که سالهاست بر سر دیکتهی صحیح نام محله مطرحه، مشخص کنیم.
منابع گوناگون، دلایل مختلفی برای درست بودن هر کدوم از این اسمها مطرح میکنن. برخی، کلمهی «اودلاجان» رو تغییر یافتهی عبارت «آ_لاجون» که در گویش تهرانی به معنی جای تقسیم آب هست میدونن. در کتاب زندهیاد ناصر تکمیل همایون، جامعهشناس و تاریخنگار ایرانی، از کلمهی اودلاجان استفاده شده و ما هم همین لفظ رو مورد استفاده قرار میدیم.
اودلاجان چجور جایی بود و ساکنانش رو کدوم دسته از مردم تشکیل میدادن؟
تا دورهی فتحعلیشاه قاجار، بیشتر قسمت های اودلاجان رو باغهای سبز و خرم تشکیل میداد که کمکم با خونهسازیهای اعیان و اشراف، تبدیل شد به یکی از مناطق مرفهنشین تهران.میرزا آقاخان نوری (صدراعظم ناصرالدین شاه بعد از امیرکبیر)، شعاع السلطنه (یکی از دهها پسر فتحعلی شاه) و خاندان قوامالدوله (خاندانی بزرگ و پرنفوذ در عصر قاجاریه)، همگی از ساکنین این محله بودن. اودلاجان با داشتن ۳۳ آبانبار، ۳۰ حمام، ۲ گورستان، ۲ کنیسه و ۹ کاروانسرا، یکهتازِ رونق در بین محلات طهران قدیم بود.
ایستگاه اول: خانهی وثوقالدوله (دفتر موسسهی فرهنگی ایکوموس ایران)
آدرس خانهی وثوقالدوله: خیابون امام خمینی (سیروس پیشین)، کوچهی قوامالحضور، خیابون جاویدی (گذر میرزا محمود وزیر)، پلاک ۱۰
مسیرمون رو از خیابون سیروس، کوچهی قوامالحضور شروع میکنیم.
از همون ابتدای مسیر، انگار که وارد تونل زمان شدیم. اگر در طی هفته، گذرتون بیشتر به بافت مدرن شهر میافته، از دیدن اون روی سکهی پایتخت، مطمئنا شگفتزده میشید.
حین عبور از کوچهی قوامالحضور، سر به هوا باشید و اطراف رو نگاه کنید، از سردرها تا خونههای متروکهای که معلومه زمانی چقدر زیبا بودن.


با طی کردن کوچهی قوامالحضور، وارد خیابون جاویدی میشیم. خیابون جاویدی رو قدیمیها و کسبه به اسم «وزیر دفتر» میشناسن، چرا که میرزا محمودِ وزیر، وزیر دورهی قاجاریه ساکن همین خیابون بوده. جاویدی، اسمیه که در دورهی کنونی برای گذر میرزا محمود وزیر انتخاب شده؛ گذری که کفسازی مناسبی داره و مشخصه که چند سال پیش، اقداماتی برای تبدیلش به یک گذر گردشگری انجام شده؛ اقداماتی که مثل خیلی از پروژهی حفظ، احیا و توجه به میراث فرهنگی در ایران، نصفهکاره رها شده.همون ابتدای گذر میرزا محمود وزیر، ساختمون زیبایی با بادگیر توجهمون رو جلب میکنه. اینجا «خانهی قوام» یا «خانهی وثوقالدوله» است که در سال ۱۲۱۱ شمسی بنا شده.
شما بهمون بگید، مگه میشه از وجود بادگیر در تهران به این سادگی گذشت؟
حالا که تا اودلاجان اومدید، بدونید که «سرای کاظمی» در چند قدمی خود بنای امامزاده یحیی – که در ادامهی همین مسیر بهش میرسیم – هم دارای بادگیره. البته ورود به سرای کاظمی به اون صورت برای عموم آزاد نیست، اما در هر صورت، بادگیرهای این عمارت زیبا و کمنظیر، از بوستان امامزاده یحیی که همجوار این بناست، مشخصه.علاوه بر اون، اگر پرسه در محلهی کلیمیان طهران قدیم رو هم امتحان کنید، اونجا هم با بادگیر منارهی مسجد «قنبرعلی خان» که لوکیشن فیلم مارمولک هم بوده، روبرو میشید.
در حال حاضر، خانهی قوام به دفتر «ایکوموس» یا همون سازمان نگهداری و پاسداری از اماکن میراث فرهنگی در سراسر جهان اختصاص داره.

وقتی با شمارهی ایکوموس تماس گرفتیم، بهمون گفتن که در چند صورت، امکان بازدید وجود داره. یک حالتش اینه که دانشجوی رشتههایی مثل معماری و عکاسی باشید و با مجوز وارد بشید تا برای پایاننامه یا تز دکترا یا موارد مشابه، فضا رو ببینید. خب مگه چند نفر این شرایط رو دارن؟!
یک حالت دیگهاش، اینه که با پرداخت هزینه، همراه با یک سری تورهای مخصوص برید. این انحصار برای خونهای که ثبت ملی شده و باید برای علاقمندان و گردشگران به راحتی قابل بازدید باشه، اصلا قابل قبول نیست.


وضعیت نگهداری و سلامت این خونه در حال حاضر مشخص نیست و در ساعات اداری، همیشه جلوی در چوبی کلوندار قدیمیش، یک سری ماشین پارک شده و همون مسیر پیادهروی باریک رو هم بند اورده. در هر صورت، امیدواریم تماشای بادگیرهای خانهی وثوقالدوله، کمی دلگیریتون از وضعیت کاربری این بنا رو رفع کنه.
ایستگاه دوم: خانهی فخرالملوک
آدرس خانهی فخرالملوک (سفرهخانهی نان و نمک کنونی): خیابون جاویدی، بعد از نصراللهی
گذر میرزا محمود رو به سمت «خونهی فخرالملوک» که حالا اسم «رستوران نون و نمک» روی سردرشه ادامه میدیم. توی همین چند قدم حسابی حواس جمع باشید تا از دیدن طاق، سردریها و نونواییهای قدیمی غافل نشید!


این خونهی ۲۵۰ ساله، منزل میرزا محمود وزیر بوده. همون میرزا محمودی که گفتیم در عصر قاجاریه، به وزارت اشتغال داشته.
میرزا محمود، دوتا دختر به نامهای «نَیِّرالملوک» و «فخرالملوک» داشته . فخرالملوک بعد از ازدواج، سالها در همین خونه همراه با همسرش زندگی میکنه و اسمش روی خونه و کوچه موندگار میشه. این خونه بعد از فراز و نشیبهای معمول منازل ارزشمند تهران، به ثبت ملی رسیده و حالا هم با کاربری رستوران، پذیرای مهمونهاست.
ایستگاه سوم: خانهی مهرانگیز کامبیز (لوکیشن سریال پدرسالار)
آدرس خانهی مهرانگیز کامبیز (خانهی فرهنگ امامزاده یحیی): خیابون جاویدی، کوچهی هَداوند
در گذر میرزا محمود وزیر، پیش میریم. چند قدم جلوتر، یک گرمابه به چشم میخوره که برخلاف اکثر گرمابههای شهر که در پیادهرویهامون بهش برمیخوریم، هنوز هم فعالیت داره و یک ریسه لنگ تمیز، به نشونهی دایر بودن حمام، ازش آویزونه. اگر مشامتون رو تیز کنید، بخار آغشته به بوی شامپو و صابون رو میتونید احساس کنید.


همچنین اگر اهل ساندویچهای نه چندان شیک و قرتی اما مشتی و پر و پیمون هستید، همینجا کنار گرمابه دلی از عزا در بیارید و بعد راهی شید.
کوچهی هداوند رو تا انتها میریم تا به محل فیلمبرداری سریال پدر سالار برسیم؛ سریالی که معرف حضور بچههای دههی پنجاه، شصت و اوایل دههی هفتاد هست. حالا درست مقابل اون خونهی پُرداستان و معروف ایستادهایم؛ یعنی «خانهی مهرانگیز کامبیز».

این خونه حالا به سرای محله تبدیل شده و باید بگیم اگر آذر میدونست که بعدها این خونه و حیاط و حوضش، رویای خیلی از ما میشه، هیچوقت به رفتن از این خونه فکر نمیکرد و اونقدر ما و «اسدالله خان» رو حرص و جوش نمیداد!
اگر بخواهیم وضعیت خانهی مهرانگیز کامبیز رو در مقایسه با سایر خونههای اودلاجان ببینیم، باید گفت که جای شکرش باقیه که سرپا و مورد استفادهست. اما رنگآمیزی ناشیانهی گچبریهای شومینه و سرستونهای این خونه در کشوری که تا این حد از میراث فرهنگی غنیه و باید کلی تجربه از مرمت بناهای تاریخی داشته باشه، ناامیدکنندهست.


ایستگاه چهارم: خانه موزهی مدرس
آدرس خانهموزهی مدرس: خیابون جاویدی، بنبست مدرس

از کوچهی هداوند برمیگردیم به خیابون جاویدی و مسیر رو تا رسیدن به بنبست مدرس ادامه میدیم. «خانهموزهی مدرس»، زمانی خونهی وزیر مختار فرانسه بوده و بعدها حسن مدرس، نمایندهی مجلس و روحانی ذینفوذ اواخر دورهی قاجار و اوایل دورهی پهلوی اینجا زندگی میکرده. حالا چند سالی هست که این خونه تبدیل به موزه شده و میشه به رایگان ازش بازدید کرد.
تاریخ ساخت این خونه مشخص نیست اما وسعتش به اندازهایه که تقریبا تمام کوچهی مدرس رو شامل میشه. بین این همه خونههای ارزشمند محلهی اودلاجان، فقط خانهموزهی مدرس به دلیل حمایت دولتی، کاملا سالم مونده و از جلوههای کلاسیک خونههای قدیمی ایرانی، نظیر حوض و گلدونهای شمعدونی روی پلهها بهرهمند شده.



وقتی به بنبست مدرس رسیدید، فقط به بازدید از خانهموزهی مدرس اکتفا نکنید. اگر تا انتهای کوچه برید، بخشی از عمارت نصیرالدوله یا خانهی آصف رو میتونید ببینید؛ یعنی قسمت «مالرو» که برای عبور اسب و کالسکه بوده. فکر میکنید چند در کالسکهروی دیگه در تهران باقی مونده باشه؟
نکته اینه که خانهی آصف، این عمارت بینهایت ارزشمند، در چند قدمی خانهی مدرس که حسابی بهش رسیدگی میشه، واقع شده ولی چون اراده و البته قصد و غرضی فراتر از اهمیت دادن به میراث فرهنگی برای مرمتش نبوده، الان در معرض تخریب کامل قرار گرفته.
ایستگاه پنجم: بوتیک هتل پهلوان رزاز
آدرس بوتیک هتل پهلوان رزاز (خانهی پهلوان سید حسن شجاعت): خیابون جاویدی، پلاک ۳۸
از کوچهی مدرس خارج میشیم و دوباره در امتداد خیابون جاویدی، مسیرمون رو به سمت جنوب ادامه میدیم. چند قدم جلوتر، سمت راستمون، خونهی پهلوون رزاز، یکی از خوشنامترین پهلوونهای تهران قرار داره.
سید حسن شجاعت یا همون پهلوون رزاز، به جوانمردی و معرفت، شُهرهی شهر بوده و توی مراسم های «گلریزون» زورخونه، همیشه دستگیر نیازمندان و پیشقدم کارهای خیر بوده. سید حسن از سال ۱۲۷۰ ساکن این خونه بوده.

بعد از فوت پهلوون و گذر سالها، این خونه هم میرفت تا مثل خیلی از خونه های دیگه نابود بشه، اما با بازسازی و مرمت حالا به شکل «بوتیک هتل رزاز» فعالیت میکنه.


اگر قصد اقامت و شب موندن رو هم ندارید، میتونید زنگ خونهی پهلوون رو بزنید و از فضای خونه بازدید کنید.

ایستگاه ششم: سقاخونهی کوچهی افشار
آدرس سقاخانهی گذر میرزا محمود وزیر: خیابون جاویدی، کوچهی افشار
پنجرهی فولادی و مشبک در دل دیوارِ یک کوچه یا خیابان، نور سبزرنگ و اندک، شیرهای آب و تعدادی کاسهی کوچک، پارچههای سبز گره خورده به نردهها و شمعهای دلسوخته و آب شده؛ همهی اینها، تصویر سقاخونه رو به ذهنمون احضار میکنه.
در گذشته های دور که دسترسی به آب لولهکشی آسون نبود، هر کسی که سری در سرها و قصد و نیت خیری در دل داشت (یا شاید هم فقط میخواست ازش به نیکی یاد بشه)، سقاخونهای در محلهی خودش میساخت.. سقاخونهها، محلی بودن برای باز کردن سفرهی دل و سبک کردن استخون یا نوشیدن یک کاسه آب خنک. یکی از قدیمیترین نمونههاش هم «سقاخونهی کوچهی افشار».
سقاخونهها برای اهالی محله، قداست و حرمت خاصی داشتن اما با عوض شدن مناسبات، میشه گفت شاید ما آخرین نسلی باشیم که چیزی از سقاخونه به یاد داریم.

ایستگاه هفتم: امامزاده یحیی و چنار نهصد ساله
آدرس چنار نهصد ساله و آستان امامزاده یحیی: خیابون جاویدی، کوچهی شهید مرادی، خیابون امامزاده یحیی
کمکم داریم به انتهای مسیر نزدیک میشیم. از کوچهی مرادی عبور میکنیم، البته نه به سرعت! از حمامی که حالا فقط میشه از پشت شیشههای شکسته، نشونههای ویرون شدنش رو تماشا کرد تا کوچههای تنگ آشتیکنون (تمیزترین نمونه از کوچهی آشتیکنون رو در محلهی حصار بوعلی میشه دید) و مغازهی کوچک گاز پیکنیکی و کپسول پرکنی عبور میکنیم تا بالاخره وارد خیابون امامزاده یحیی میشیم. گنبد امامزاده از دهها متر عقبتر هم مشخصه.




قدمت این امامزاده به دورهی سلجوقیان میرسه و اهالی محله از قدیم تا همین حالا، برای باز کردن سفرهی دلشون، بهش سر میزنن.
چه وارد صحن امامزاده شده باشید و چه ترجیح بدید از توی خیابون تماشاش کنید، حتما چشمتون به چنار نهصدسالهی تهران میافته؛ قدیمیترین چنار پایتخت که خواهری هفتصدساله در محلهی امامزاده قاسم در شمال تهران داره.
بدنهی قطور چنار نهصدساله، پوسیده اما این نماد زیستبوم شهر، باز هم سبز شده و سر به آسمون کشیده.
سخن آخر…
محلهی امامزاده یحیی که در دل اودلاجان تهران قرار داره، چنان لبریز از آثار معماری تاریخی و ارزشمنده که شما دستکم در هر ۱۰ قدم، با یک خونهی قدیمی، درخت کهنسال، کسبوکار سنتی و میراثی از این دست مواجه میشید. خیلی از این ظرفیتهای گردشگری، شناخته شده هستن، اما مورد غفلت قرار گرفتهان و مسیری رو به زوال رو طی میکنن. عمارتهایی که مرمت شدهان یا تغییر کاربری پیدا کردهان هم یا به روی عموم مردم باز نیستن، یا با دستکاریهای ناشیانه، در اصل بنا تغییرات مخرب ایجاد کردهان.
با وجود تمام این موارد، هنوز هم میشه از گشتوگذار در محلههای طهران قدیم لذت برد و سبک زندگی و حال و هوای زمانهای دیگری رو در بستر تهران امروزی، جُست.