قدم گذاشتن جای ردپای هنرمندان پیشرو هنر معاصر تهران، از منصور قندریز تا کامران دیبا و تجربه‌ی پیاد‌ه‌گردی توی مسیری که ما رو به جریان هنر مدرن تهران در قرن اخیر می‌رسونه فقط بخشی از مسیر امروز ماست. تکه‌های پازلی مثل موزه‌ی هنرهای معاصر، جریان آرت دکو و حمایت همیشگی وارطان هوانسیان از رواج معماری مدرن در تهران، شنیدن صدای فرهاد مهراد در کوچینی و بازخوانی آهنگ‌های بیتلز در دهه‌ی پنجاه، بوتیک‌های آلامد لباس مثل بوتیک می‌می در خیابون فلسطین، اسرار خاندان بانفوذ فرمانفرمائیان، خاطره‌ی کافه‌ی پراگ برج سامان، سینماهای متروک شده‌ای مثل رادیو سیتی و سینه‌موند و کشف دری با الهام از کارهای پیت‌موندریان و در نهایت رسیدن به تابلوی موزه‌ی هنرهای معاصر اثر پارسا مینایی در کانسپت‌استور هم‌آن به عنوان پازل نهایی مسیر پیاد‌ه‌گردی ماست. مسیری که دست ما رو می‌گیره و از گذرگاه‌های هنری چند دهه‌ی اخیر تهران رد می‌کنه و با عبور از پهنه‌ی هنری این روزهای تهران یعنی خیابون کریمخان‌زند ما رو به دل جریان تپنده‌ی هنر تهران می‌‌بره…

اما اول بریم سراغ حامی فستیوال دست در دست شهر…

در پیاده‌گردی نوروز ۱۴۰۳، «درسا» در مسیر توسعه‌ی سبک زندگی آینده، همراه پیاده خواهد بود. درسا در کمپین نوروزی بزم دال امکان تجربه‌ی یک روایت نوستالژیک مدرن رو برای ما فراهم می‌کنه؛ با محصولاتی که همزمان ریشه در زیبایی عناصر ایرانی و جادوی فانتزی دارن، تا سری به حال و هوای نوروز بزنیم…

درسا هم مثل ما، به لذت‌بردن از مسیر معتقده و توی این بزم بهاری، با کیف و کفش‌های راحت و خوش‌دست و خوش‌پا، اسباب پیاده‌گردی ما رو فراهم کرده…

در مسیر پیاده‌گردی «هنر مدرن تهران» کفش اسنیکر مردانه‌ی درسا همراه و هم‌قدم ما بود.


محدوده‌ی مسیر: امیرآباد، بلوار کشاورز، فیشرآباد تا خیابان مطهری

مدت مسیر: ۲ ساعت

نکات مسیر: تو شلوغی مرکز شهر مراقب موبایل و کیفتون باشین.

بخشی از مسیر یعنی حدفاصل بلوار کشاورز تا میدون ولیعصر، برای معلولین مناسب‌سازی شده.


ایستگاه اول: موزه‌ی هنرهای معاصر 

نشونی: خیابون کارگر شمالی، بالاتر از تقاطع کشاورز 

از سایه‌ی درخت‌های پربار پارک لاله می‌گذریم و پیاده‌گردی‌مون رو از موزه‌ی هنرهای معاصر شروع می‌کنیم. پیشنهاد ما اینجا گوش دادن به اپیزود اول رادیو پیاده یعنی «قلعه‌ی بتنی: موزه هنرهای معاصر» به عنوان توشه‌ی شنیداری مسیره. موزه‌ای که از سال ۱۳۵۶ تهران رو صاحب یکی از ارزشمندترین گنجینه‌های هنری دنیا کرد؛ از پیکاسو تا اندی وارهول. این روزها فرصت دیدار از برخی آثار گنجینه‌ی این موزه در قالب نمایشگاه «بر فراز دشت» هم برقراره. پس پیشنهاد می‌کنیم دیدار از داخل موزه و این نمایشگاه رو از دست ندید. توی موزه خوب چشم‌هاتون رو آماده کنید که قراره «پنجره‌های فضولی» از مشخصه‌های معماری کامران دیبا، شگفت‌زده‌تون کنه…


ایستگاه دوم: نمازخانه‌‌ی موزه‌ی فرش اثر کامران دیبا

نشونی: تقاطع کارگر شمالی با فاطمی، حیاط موزه‌ی فرش

از موزه خارج می‌شیم و از مقابل باغ مجسمه‌های اینجا رد می‌شیم و به موزه‌ی فرش می‌رسیم. اما مقصد اصلی ما موزه فرش نیست، اصل کار ما توی حیاط اینجاس: نمازخانه‌‌ی موزه‌ی فرش. فضایی با معماری مینیمال و مدرن اثر کامران دیبا که چشم و دل ما رو با زیباییش روشن می‌کنه. اگه پادکست رادیو پیاده رو گوش کرده باشین حتماً می‌دونین که مهندس دیبا این اثر رو برای موعد نیایش کارگران پروژه‌ی ساخت موزه‌‌ی هنرهای معاصر ساخته بود. سرکی توی این بنای بی‌آلایش اما زیبا می‌کشیم، شکاف وسط بنا که آسمون ازش دیده میشه حتماً چشم‌تون رو می‌گیره… از این بنای مکعبی بتنی، مدرن و مینیمال چند عکس می‌گیریم و به راهمون ادامه می‌دیم…


ایستگاه سوم: خانه‌ای با در نقاشی پیت‌ موندریان 

نشونی: خیابون فاطمی، خیابون رهی معیری، کوچه‌ی یاس

مسیرمون رو به سمت خیابان فاطمی کج می‌کنیم و به خیابون رهی معیری می‌رسیم. محله‌ای که توش ایستادیم زمانی به اسم اسپریس جلالیه شناخته می‌شد و جایی برای تمرین سوارکاری ارتشی‌ها بود. با خیال اسب‌های امیرآباد، کمی خیابون رهی رو به سمت شمال ادامه می‌دیم و به کوچه‌ی یاس می‌رسیم. در اواسط کوچه، به خونه‌ای با دری الهام گرفته شده از رنگ‌های آثار پیت موندریان برمی‌خوریم؛ نقاش هلندی که در نقاشی‌هاش خطوط مستقیم و رنگ‌های خاص جایگاه ویژه و منحصربه‌فردی داشت. به این فکر می‌کنیم که چه همشهری خوش‌ذوقی داریم که در خونه‌ی خودش رو با الهام از این اثر موندریان رنگ کرده… دست مریزاد!


ایستگاه چهارم: مجسمه‌ی «ما»

نشونی: خیابان حجاب، ابتدای ورودی شرقی پارک لاله

راه رفته رو کمی بر می‌گردیم و وارد خیابون حجاب می‌شیم و به سمت بلوار کشاورز حرکت می‌کنیم. و در همون ابتدای ورودی پارک لاله به مجسمه‌ی جالب و بتنی «ما» می‌رسیم. این مجسمه که کار دست «افشین صیقلی» از مجسمه‌سازان معاصره، حتی توی هفتمین دوسالانه مجسمه‌سازی تهران توجه و تحسین بسیاری از اهالی فن رو دریافت کرده بود و و مدت‌ها در ضلع دیگری از پارک قرار داشت اما چند سالی هست که این مجسمه به ضلع شرقی پارک انتقال داده شده. مجسمه‌ای که یادمون می‌ندازه بیشتر به «ما» فکر کنیم…


ایستگاه ششم: خانه موزه‌ی خیمه‌شب‌بازی

نشونی: خیابون وصال، خیابون محمدعلی اسلامی ندوشن، پلاک ۶

از تقاطع کشاورز عبور می‌کنیم و هم راستا با خیابون وصال قدم برمی‌داریم. توی کوچه‌ی اسلامی ندوشن، موزه‌ی خیمه شب بازی منتظر ماست. موزه‌ای که برداشت‌های مدرنی از خیمه‌شب‌بازی رو میشه توش دید. موزه‌ای که در همون بدو ورود شعر آشنایی رو هم برای ما حاضر کرده:«ما لعبتکانیم و فلک لعبت‌باز»

جلوی موزه به تندیس «مبارک» هم بر می‌خوریم؛ مبارک یکی از شخصیت‌های نمایش‌های عامیانه‌ی ایرانیه. شخصیتی که با صراحت و طنز و شیطنتی ظریف، سال‌های سال محور اصلی خنده‌آور در خیمه‌شب‌بازی ایرانی‌ها بوده…


ایستگاه هفتم: بافت آرت دکو خیابون وصال

نشونی: خیابون وصال

از روزی که جریان آرت‌دکو در جهان سر و صدا کرد، تهران از اولین شهرهای آسیا بود که این جریان رو وارد معماری خودش کرد و پذیرای این جریان غربی بود. ما معمارانی مثل وارطان هوانسیان رو که به مرور به پیشگامان این سبک معماری در ایران معروف شدن رو به یاد داریم. خیابون وصال سرشار از بناهایی با سبک آرت‌دکو و منحصر به فرده. مثل بنای آجری سر نبش تقاطع خیابون ایتالیا. کمی سر به هوا باشیم و به جزییات آرت دکوی این بناها نگاه کنیم و لذت ببریم.


ایستگاه هشتم: برج‌های سامان و کافه پراگ سابق

نشونی: بلوار کشاورز

به بلوار کشاورز برمی‌گردیم و این بار به برج‌های سامان می‌رسیم. اولین برج‌های مسکونی تهران که روزگاری از همه‌ی جای شهر دیده می‌شد. جایی که تجربه‌ی زیست در ساختمون‌های بلندمرتبه تهران از واحدهای اونجا آغاز شد. ساخت این برج‌های دوقلو اثر عبدالعزیز فرمانفرماییان در سال ۱۳۴۹ به پایان رسید و شنیده‌ها حاکی از اینه که ساخت این برج‌های زیبای بلوار الیزابت سابق تنها ۲۱۰ روز به طول انجامید…

پس از افتتاح این برج‌ها، طولی نکشید که مجتمع تجاری اینجا به یکی از فضاهای پاخور فرهنگی و هنری و تهران تبدیل بشه. «گالری سامان» در دهه‌ی پنجاه یکی از گالری‌های ساکن در این برج بود که میزبان چندین نمایشگاه هنری معروف تو دهه‌ی پنجاه شده بود. این گالری ذر شمار گالری‌هایی بود که هنر مدرن رو آسه آسه به تهران آورد. یکی از نمایشگاه‌های معروف که توی گالری سامان در اون سال‌ها برپا شده بود، نمایشگاهی از مرتضی ممیز ،هنرمند و طراح گرافیک، بود که حسابی نقل محافل هنری اون دوره‌ها شده بود…

کمی در اطراف این مجتمع می‌چرخیم و در قسمت تجاری اینجا مکث می‌کنیم. تا همین چند سال پیش یکی دیگه از پاتوق‌های فرهنگی و هنری شهر توی این پاساژ خلوت و ساکت جا خوش کرده بود. ما از کافه پراگ حرف می‌زنیم که چند سالی توی این مجتمع چراغش روشن بود و خبر تعطیلی این کافه در اون سال‌ها، خبر تلخی برای مشتریان و کافه‌نشین‌های مرکز شهر بود. کافه پراگ پرطرفداری که بعد‌ها تبدیل به بیکری دوستداشتنی این روزهای شهر شد…


ایستگاه نهم: کوچینی

نشونی: تقاطع فلسطین و بلوار کشاورز

از خنکای بلوار کشاورز و با صدای آب رونده در نهر کرج سابق قدم برمی‌داریم و در ابتدای تقاطع فلسطین و کشاورز مکثی می‌کنیم. تابلوی کافه کوچینی ما رو می‌بره به ملودی‌ موسیقی‌های پیشرو در دهه‌ی پنجاه. با کمی کنجکاوی نگاهی به داخل این کافه‌ی خاطره‌انگیز می‌ندازیم و و دالان سیاه و سفید معروفش حسابی ما رو سر وجد میاره، دالانی که روزی توش صدای اولین اجرای زنده‌ی فرهاد مهراد از آهنگ جمعه شنیده می‌شد: جمعه وقت رفتنه، موسم دل کندنهجمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه…

عکس از آرشیو شبکه‌ی پیاده

ایستگاه دهم: بوتیک می‌می

خیابون فلسطین، بین میدون فلسطین و خیابون ایتالیا 

تهرانی‌‌های قدیم و اصیل حساب ویژه‌ای رو خوش لباسی و خوش‌پوشی خودشون باز می‌کردن. در تهرانی که آروم آروم داشت قدم‌های مدرن شدن رو‌ برمی‌داشت، بوتیک‌های مد روز و برند هم توی شهر بیشتر و بیشتر می‌شد. نرسیده به میدون فلسطین، به بوتیک می‌می می‌رسیم. بوتیکی که کلی مشتری ثابتِ تک‌پوش و اورجینال‌پوش از دهه‌ها قبل دور خودش جمع کرده. به ویترین خوش‌سلیقه‌ی بوتیک می‌می نگاه می‌کنیم. به لباس‌هایی که انگار بدون قصه و داستان کنار هم چیده نشدن و پشت هر کدومشون یه راز و سری هست. داستان‌هایی که آقای بزازیان مالک خوش‌ذوق این بوتیک برای این لباس‌ها داره کم نیست… از چند دهه‌ی قبل تا الان. یه عمر!

عکس از آرشیو پیاده

ایستگاه یازدهم: ویلای تفضلی

نشونی: ضلع جنوب غربی میدون فلسطین

حالا به میدون فلسطین یا کاخ سابق رسیدیم. در گوشه‌ی جنوب غربی میدون، ویلای تفضلی اثری از وارطان هوانسیان، از مدافعان‌ سرسخت معماری مدرن با شکل و شمایل آرت‌دکو منتظر ماست. بنایی که گاهی به اسم خانه‌ی وارطان هم شناخته میشه. ساختمونی که قرار بود چند سال قبل به یکی از پاتوق‌های هنری شهر تبدیل بشه اما درش حالا بسته مونده… به جزییات «وارطانی» بنا توجه می‌کنیم و از قوس‌های منحنی و نرده‌های جالبش به این آسونی‌ها نمی‌گذریم و چند عکس از زوایای این بنای زیبا می‌گیریم.


ایستگاه دوازدهم: املاک فرمانفرمائیان

نشونی: میدون و خیابون فلسطین

کافیه توی میدون فلسطین بایستی و‌ هر گوشه‌اش رو‌ نگاه کنی تا بفهمی یه قصه‌ای پشتشون هست. از داروخانه‌ی فرانس پاستور بغل میدون بگیر تا اسکلت آهنی که حالا روی بقایای خونه‌ی قدیمی زند نواب صفوی سر به فلک کشیده شده یا جای خای یخ‌فروش پیر این میدون یعنی مش قربانعلی؛ این قصه‌ها صد چندان جالب‌تر می‌شن که بدونیم زمانی این منطقه در اختیار و جزوی از املاک خاندان پرنفوذ فرمانفرمائیان بوده. بخشی از این املاک حتی بعدها، دفتر کار عبدالعزیز فرمانفرمائیان، معمار برج‌های سامان و موزه‌ی فرش هم بوده. این میدون و این خیابون از دوره‌ی قاجار محبوب دل درباری‌ها و خانواده‌های پر نفوذی مثل فرمانفرمائیان بوده…


ایستگاه دوازدهم: سینماهای آتلانتیک (آفریقا فعلی)، پولیدور (قدس فعلی)،سینه‌موند (قیام فعلی) و رادیو سیتی

از اینجایی که ایستادیم تا حوالی میدون ولیعصر زمانی حضور سینماهای شهر پررنگ‌تر از قبل بوده و صف‌های فیلم‌ها طولانی و گاهی حتی عجیب و غریب. توی این راسته ما هم سینما آتلانتیک و پولیدور رو سر راهمون داریم که هنوز آپاراتشون روشنه و همیشه فیلمی روی پرد‌ه‌شون در حال اکرانه و هم سینماهای سینه‌موند و هم رادیو سیتی که غبار فراموشی و گذر عمر بدجور چهره‌شون رو مخدوش کرده.

خیابون طالقانی رو به سمت ولیعصر ادامه می‌دیم و در چهارراه طالقانی به این دو سینمای متروکه و قدیمی برمی‌خوریم. اول از سینما سینه‌موند تعریف کنیم… سینمایی که آپاراتش از سال ۱۳۴۵ فعال شد و تا سال‌ها به عنوان سینمایی شناخته می‌شد که مرکز پخش فیلم‌های کودک و نوجوان بود. سینمایی که خاطرات اردوهای مدرسه و سینما رفتن‌های کودکانه ما رو به دوران قدیم می‌بره و گیشه‌‌ی بسته و‌ تعطیل سینما ما رو غصه‌دار می‌کنه… کمی اون طرف‌تر و در راستای خیابون ولیعصر به سینما رادیو سیتی هم سرکی می‌کشیم. سینمایی که سرنوشت اون مثل سینما سینه‌موند غم‌انگیزه. نقاشی میرزا حمید روی دیوار این سینما حکایتی از روزها و شب‌های روشن این شهره. به دورانی که رادیوسیتی با معماری گوگی، مرکز پخش فیلم‌های روشنفکری و مدرن بود. سینمایی با معماری حیدر غیایی که سال‌ها به نئون‌های روشن و قرمز سردرش معروف بود. نئون‌هایی که حالا خبری از اون‌ها نیست…


ایستگاه‌های فرعی: گالری‌های خیابون کریم‌خان زند

پیشنهاد پیاده پس از سینمای رادیو سیتی، گشتن در گالری‌های خیابون کریمخان، ایرانشهر، میرزای شیرازی و سنائیه. گالری‌گردی در پهنه‌ی فرهنگی مرکز شهر یعنی همین خیابون کریم‌خان تبدیل به رسم و کنش شهری جالبی تو این سال‌ها شده. پس به دلخواه سری به این گالری‌ها می‌زنیم و از آخرین آثار هنرمندان معاصر شهرمون باخبر می‌شیم… و بعد به سمت شیب سربالایی خیابون سنایی راه می‌افتیم…


ایستگاه سیزدهم: نقاشی موزه‌ی هنرهای معاصر در کانسپت‌استور هم‌آن

نشونی: خیابون سنائی، بین نوزدهم و بیست و یکم

خیابون سنایی رو به سمت مطهری می‌ریم بالا. پس از ساختمون جالب بوش، به کانسپت‌استور هم‌آن می‌رسیم. مسیرمون رو از موزه هنرهای معاصر شروع کرده بودیم و حالا به نقاشی این موزه رسیدیم. نقاشی از پارسا مینایی که در واقع کاور اپیزود اول رادیو پیاده هم هست، مدتی در این فضا مهمان خواهد بود. این نقاشی که با همکاری آرت یونیتی تهیه شده رو می‌تونیم از نزدیک تماشا کنیم و لذت ببریم از ردپای هنر در این شهر. تهرانی که انگار هنر توی رگ‌هاش همیشه به شکلی جاری شده…


به انتهای مسیر هنر مدرن در تهران رسیدیم. از بادگیرهای موزه‌ی هنرهای معاصر تا تابلوی نقاشی موزه هنرهای معاصر راه زیادی رو طی کردیم. از معماری‌های متنوع و مدرن شهر از مینیمال تا آرت‌دکو گفتیم، به ردپایی از پیت موندریان توی تهران رسیدیم، از دوران شکوه و نفوذ خاندان قاجاری فرمانفرمائیان گفتیم و خیال کردیم که صدای فرهاد توی کوچینی دوباره اوج گرفته. به صف‌های طویل سینماهای قدیم و فیلم بازی‌های مردم تهران فکر کردیم و با گذر از گالری‌های شهر به درک جدیدی از جریان زاینده‌ و‌ پویای هنر توی این شهر رسیدیم؛ شهری که هنوز برای هنر تشنه‌ و مشتاقه…


آرت یونیتی و کانسپت‌استورهم‌آن در این مسیر همراه پیاده بودن. آرت یونیتی بستر و بازار مستقلی برای آثار هنری شناسنامه دار از هنرمندان ایرانی و کانسپت‌استور هم‌آن در خیابان سنایی، فضایی خلاق برای خرید اسباب مدرن، آکسسوری‌ها و آثار هنری چشم‌نوازه؛ که میزبان نقاشی موزه‌ی هنرهای معاصر اثر پارسا مینایی هم هست.

راستی! می‌تونید هر عکسی که از این مسیر گرفتید رو با هشتگ #نوروزباپیاده و منشن @peeyade در صفحه اینستاگرامتون بازنشر کنید.

طراح مسیر: فرزاد مجد

عکس‌: امیر طباطبایی و آرشیو پیاده

ویدیوگرافر: صمد علیزاده

شبکه‌ پیاده

پیاده، یک رسانه‌ی شهری و برای تهرانه؛ به این معنی که از اتفاق‌های شهر، فضاها و مغازه‌ها، تاریخچه و اخبار پایتخت صحبت می‌کنه و در تلاشه پیوند بین شهر با شهروندان رو قوی‌تر کنه.

نظرتون چی بود؟

Your email address will not be published.

تازه ترین گزارش ها

بهار در شیب‌های سهروردی

بزنیم به دل سهروردی که کوچه‌‌خیابون‌های پر شیب و خونه‌های دو‌سه‌طبقه‌ی ویلایی و اغذیه‌فروشی‌های نوستالژیکش ما