فلافل یکی از اون غذاهای بیادعاست که در نگاه اول، ظاهر بی شیلهپیلهاش باعث میشه فکر کنیم همچین هم خوراک خاصی نیست. ولی وقتی گاز اول رو بهش میزنیم، میفهمیم که اصلا نباید از روی ظاهر بیتکلفش قضاوت میکردیم و خودش یه پا انفجار طعمهاست!
اما جنوبی ها یه شعاری دارند؛ اون هم اینه که فلافل یا باید توی جنوب خورده شه یا دستپختِ یه جنوبی باشه که الحق و الانصاف هم درسته. اما خب ما ساکن تهرانیم؛ یعنی دستمون کوتاه و خرما بر نخیل!
ولی خب پایتخت در زمینهی خوراک، هیچوقت عقب نمیکشه و همیشه یه راهی توی آستینش داره. اون هم اینه که هر موقع هوس فلافل کردید، یه سر به محلهی «دولت آباد» بزنید. اینجوری میبینید که از زمین تا آسمون فرَقه بین فلافل اصل و اصیل تا فلافلهای من درآوردی با کالباس و قارچ و پنیر. اضافه کردن این مواد به غذا، رسما بیحرمتی به ساحت فلافل محسوب میشه!
دولتآباد کجاست؟
دولت آباد یکی از محلات جنوب شرق تهرانه؛ همجوار با مشیریه و شهر ری. از شرق محلهی دولتآباد، بزرگراه امام علی میگذره که دقیقا بین این محله و پارک آزادگان قرار گرفته. ساخت این محله و توسعهی این منطقه برمیگرده به اوایل سال ۱۳۵۰. اینجا از اولین شهرکهای تهران بوده که یک شرکت خصوصی به اسم دولتآباد اون رو بنا کرده؛ شهرکی که در زمان خودش و از همون روز اول، مجهز بوده به سیستم فاضلاب شهری.
چی شد که پای اهل عراق به این منطقه باز شد؟
در دورهی حکومت بعث، ایرانیتبارهایی که از سالهای پیش به عراق مهاجرت کرده بودن، اقامتشون تمدید نشد و به ایران برگشتن، عراقیهایی که افکارشون با حزب بعث همسو نبود، توسط صدام اموالشون ضبط و از کشور اخراج شدن. این گروه از سوی حزب بعث با اسم «معاودین» به معنی «رانده شدهها» یا «بازگشتگان» شناخته میشدن.
بهمرور زمان، اعراب ایرانیِ ساکن در جنوب کشور، بحرینیها، سوریها و لبنانیها هم که ساکن نقاط مختلف بودن، به دلیل قرابت فرهنگی، به محلهی دولت آباد اومدن. در حال حاضر، اکثریت محله رو اعراب کشورهای همسایه و عربهای ایرانی تشکیل میده. زبان غالب در تعامل هممحلهایها عربیه و بسیاری از قدیمیهای محله، ممکنه نتونن به زبان فارسی صحبت کنن! پس میشه نتیجه گرفت که بافت محله، سطح بالایی از یکپارچگی رو داراست.
و اما غذا…
این مهاجرین، درسته که از خونه رونده شده بودن، اما محلهی دولت آباد تبدیل شد به خونه و محل زندگی تازهشون، و کدوم خونهست که غذای گرم و خوشمزه با همون طعم اصیلش توش پیدا نشه؟ از شاورما و کنافهی سوری و باقلوا، تا کِبه و سمبوسه اینجا پیدا میشه. جالبه که با گذشت سالها، همهی غذاها طبق دستور اصلی خودشون طبخ میشن و اصلا انگار وسط بغداد یا دمشق دارید غذای خیابونی امتحان میکنید!
همین که وارد محله (و بلوار قدس، که مقصد ماست) میشید، دیدن تکوتوک مردان دشداشهپوش و زنان چادر عربی به سر، شنیدن طنین موسیقی عربی از توی ماشینهای در حال گذر و مغازهها در کنار بوی خوش ادویه، بهتون نوید این رو میده که وارد محیط متفاوتی شدید. غروب روزهای تعطیل هم که غوغاست! از غروب تا نیمه شب، محله با ریتمی به تندیِ غذاهای خیابونیش، در حال تکاپو و تقلاست. مشاهدهی شهرِ در جریان هم که همیشه لذتبخشه.
راستهی باقلوا و شاورما رو تقریبا در دو طرف بلوار قدس (بلوار اصلی محلهی دولتآباد) میشه پیدا کرد. راستهی فلافلیها و سمبوسهایها کمی اونورتر و جداست. برای همین اگر بخواید محله رو به طور کامل تجربه کنید، لازمه که حسابی به خیابونها و معابرش سرک بکشید!
هر موقع شامی، ناهاری، یا اصلا عصرهنگامی اومدید اینجا، یادتون نره که بعد از اینکه وعدهی مورد نظر رو زدید توی رگ، اندازهی یه چای با حلوا یا باقلوای عربی جای خالی نگه دارید تا عیش رو به حد اعلا برسونید و تجربهی دولتآبادگردیتون رو تکمیل کنید. البته همیشه میشه از اینجا برای خونه شیرینی تهیه کرد و تجربهی دولتآباد رو به اندازهی دو روزی که طول میکشه همهی باقلواها تموم شن، کش آورد!
القصه؛ اگر هوس خوردن فلافل و کلا غذای جنوبی و عربی کردید یا مهمونی داشتید که دوست داشت تهران رو بگرده، لطفا با سمبوسه پیتزایی یا فلاسیس قارچ و پنیر (ترکیب فلافل، سوسیس و قارچ و پنیر) ما رو سنگ روی یخ، و ذائقهی خودتون رو مخدوش نکنید؛ عوضش سری به محله دولت آباد بزنید و اصل جنس رو امتحان کنید!
ساعت کار مغازههای راستهی غذافروشیهای عربی دولتآباد از چه قراره؟
دربارهی ساعت کار این مغازهها، گفتنیه که بیشترشون تا ۱۱، ۱۲ شب و اگه غذا تموم نشه، تا ۱ صبح باز هستن. پس اگر داشتید فکر میکردید که چه تفریحات شبانهای در تهران موجوده، بدونید که از دولتآباد یک برنامهی شبگردیِ ردیف درمیآد!
بعد از انتشار این گزارش راسته در اینستاگرام و جویا شدن نظرات شما، از سوی اون دسته از همراهان پیاده که ساکن دولتآباد هستن و/یا به مغازههاش سر میزنن، اسم چندتا غذافروشی چندبار مطرح و ازشون به نیکی یاد شد. این اسمها رو اینجا براتون یادداشت میکنیم تا برای شروع گشتوگذار در این راسته، چندتا جای خوب رو بشناسید!
- نجف اشرف (برای باقلوا)
- قاسم (برای فلافل. به نظر میرسه که سس انبهی باکیفیتی هم باهاش میآد…)
- جوادین (برای شاورمای گوشت)
- الغدیر (برای کباب)
- ابوساره یا سانوِی (برای شاورمای مرغ)
- دایی حمید (برای فلافل)
- باقلوای بیروت حاج مهدی پاکان (گویی باقلوا بستنی، انتخاب خوبیه!)
- رستوران لیالی لبنان
مخاطبان پیاده، از چای عربی، مرغ سوخاری کنجدی و نان صمون عراقی که بهش نان کربلا هم میگن، تعریف کرده بودن. پس اینها رو هم یه گوشهی ذهنتون نگه دارید.
نشونی راستهی غذافروشیهای عربی دولتآباد کجاست و دسترسیاش چجوریه؟
این راسته رو میتونید در آدرس «منطقهی ۲۰ شهرداری، محلهی دولت آباد، بلوار قدس» پیدا کنید.
ماشین و مترو، بهترین وسیلههای رسیدن به بلوار قدس در محلهی دولتآباد هستن.
متروی «دولتآباد»، آخرین ایستگاه خط ۶ (خط صورتی رنگ) متروی تهرانه. خط ۶ خیلی وقته که در دست احداثه ولی خب، هنوز ناقصه و ایستگاههای تقاطعی «هفت تیر» و «میدون ولیعصر» که میتونست رفتوآمد به این محله رو روی غلطک بندازه، هنوز باز نشده.
اگر قصد دارید با ماشین شخصیتون برید سراغ بلوار قدس، میتونید از بزرگراه امام علی یا بزرگراه آزادگان برید. بزرگراه امام علی به سمت جنوب، خروجی بلوار قدس داره. بزرگراه آزادگان به سمت شرق هم، دسترسی محلی داره که از طریق اون، میتونید به بلوار دولتآباد و بعد بلوار قدس برسید.
راستی! بلوار قدس جاییه که بیشترین غذافروشیها درش جمع شده و به قول یکی از همراهان پیاده، «تراکم فلافلیهاش زیاده». اما این طرف و اون طرف دولتآباد، پره از غذافروشیهای عربی. پس اگه زمان (و البته جا!) داشتید، خیابونهای دیگهی محله رو هم بگردید 🙂
کیفیت غذا ها پایین و قیمت به شکل غیر متعارف بالا بود