محلهی داودیه که امروز به اسم میرداماد میشناسیمش، زمانی در جنوب غربی باغهای قلهک و بخشی از مایملک میرزا داود خان، پسر دوم میرزا آقاخان نوری، دومین صدراعظم ناصرالدین شاه بوده.
اما قبل از میرزا داود، در زمان فتحعلیشاه، زمینهای این منطقه به اسم باغ ارغونیه یا ارغوانیه شناخته میشده. ارغون میرزا یا ارغوان میرزا نوهی فتحعلیشاه بوده که این اراضی از پدرش بهش میرسه اما بعدتر در کشمکش تاج و تخت، زمینها از چنگش در میاد. داود میرزا هم سال بعد مورد غضب ناصرالدین شاه قرار میگیره و زمینها ازش گرفته میشه.
تا اوایل دههی ۳۰ شمسی، هنوز زمینهای حوالی میدون مادر (محسنی) زراعی بوده. مالک این اراضی، زنی به نام طوبی مرادیان بوده که شروع به فروش قطعههای اون میکنه. از این زمینها، مسیری رد میشد که آبادیهای دروس و ضرابخانه رو به ده ونک وصل میکرد؛ همون مسیری که به نام بلوار ششم بهمن، بلوار پهلوی و الان به اسم بلوار میرداماد میشناسیمش. حالا قراره با خیال باغهایی که اثری ازشون نیست، در این بلوار و محلههای بالاسرش پیادهگردی کنیم و نگاهی به بناهای شاخص معماریاش بندازیم.
اگر دارید فکر میکنید توی این مسیر پر پیچ و خم چجوری انرژیتون رو نگه دارید، پیشنهاد پیاده ساندویچهای حاضر و آمادهی انبار پنیره. فروشگاه انبار پنیر که در پیادهگردی نوروز امسال همراه پیادهست، در واقع فروشگاه محصولات خاص کالین، از روغن زیتون و انواع شور گرفته تا ژامبون و البته پنیره. انبار پنیر رو میتونید در مجتمع آ.اس.پ پلاک ۴۴ پیدا کنید.
این ساندویچها در ۸ طعم موجود هستن؛ از بوقلمون و چیلی گرفته تا بیکن دودی و با همراهی یک نوشیدنی خنک، میتونن سوخت موشکی برای طی طریقتون محسوب بشن! خوبیِ این ساندویچها در اینه که تماما از مواد خود برند کالین و فروشگاه انبار پنیر و به صورت تازه تهیه میشن.
میتونید قبل از آغاز پیادهگردی و در خلوتی روزهای عید، سری به فروشگاه انبار پنیر در آ.اس.پ بزنید، ساندویچتون رو تهیه کنید و بعد راهی بشید.
اطلاعات کلی مسیر:
ایستگاه اول؛ پاساژ میرداماد:
نشونی: خیابان میرداماد، بعد از میدان مادر
از متروی ایستگاه شریعتی بزنید بیرون و تا سر میرداماد پایین بیاید، کافیه چند قدمی رو داخل برید تا ایستگاه اول رو ببینید؛ یعنی مرکز خرید میرداماد.
پاساژ میرداماد روی مسیل رودخانهی زرگنده قرار گرفته و بیشتر از ۴۰ سال پیش در حدود سال ۱۳۵۷ توسط مهندس پهلوان ساخته شده است. اگر محتوای «گنجینه» رو در پیاده دنبال میکردید، حتما مجتمع مسکونی ایرانسکنی خاطرتون هست. قبلا این مجتمع که کاری از مهندس پهلوان بوده در گنجینه معرفی کرده بودیم. مرکز خرید میرداماد از اولین پاساژهای تهرانه که همچنان فرم و ایدهی اون بهروز مونده؛ حجمی با اتصالات و سازهی سبک و آشکار بر روی یکی از رودخانههای شهر و نمونهای موفق از طراحی همسو با شهر.
رودخانهی زرگنده که صداش آوای ایستگاه اول این پیادهگردی رو پر میکنه، یکی از چندین مسیل آبیایه که از دامنهی رشته کوههای البرز به سمت تهران در جریانه. این مسیل از سرپل تجریش آغاز و با گذشتن از محلههای پل رومی و الهیه، وارد محلهی زرگنده و خیابان رودکی شمالی میشه و پس از اون به میرداماد، رودبار شرقی، سید خندان و جلفا میریزه.
ایستگاه دوم؛ خانهی ویلایی پشت شهر کتاب مینا و بناهای دور میدان مینا:
نشونی: انتهای خیابان رودبار، شمال غرب میدان مینا، پشت شهر کتاب مینا
یا میتونید از کنار پاساژ خیابون رودبار رو به شمال حرکت کنید، یا اینکه در دل خود پاساژ، امتدادش رو بگیرید و برید به سمت شمال تا به بافت محله و محدودهی میدون مینا برسید.
میدون مینا یه فلکهی ترافیکی و کوچک تو بافت شطرنجی محلهست که چهار طرفش با چهار بنای قدیمی احاطه شده. ما به سراغ قشنگترین اونها در ضلع شمال غربی، پشت شهر کتاب مینا میریم. یه زمین بزرگ و یه خونهی ویلایی با زیباییشناسی مدرن رایج دوران پهلوی دوم؛ یعنی خطوط صاف و زوایای قائمه و مکعبهای بر روی هم سوار. تهران دریاییه از خونههای با استتیک مشابه مدرن که متاثر از توسعه و مدرنیزاسیون دوران پهلوی دوم هستن. ساختمان سفید رنگ شمال غرب میدون مینا، یه نسخهی خوشساخت و متناسب از این رویکرده. از همنشینی درختهای حیاط جلویی با زوایای این خونه، کادرهای خوبی برای عکاسی در میآد!
ایستگاه سوم؛ بناهایی از دورهها و سبکهای مختلف
نشونی: امتداد دهم و خیابان سیفیه، تا تقاطع اطلسی
یه نمه بیاید پایین و به خیابون دهم ( نه دهم دوم) داخل بشید. تنوع سبک و دوره بناهای مختلف، شکل و شمایل ویژهای به کوچه داده. مثلا وقتی در تقاطع خیابون دهم-سیفیه با نسا میایستید، چندین بنای قدیمی با سبک مختلف میبینید. تا رسیدن به تقاطع اطلسی، نذارید هیچ جزئیاتی از چشمتون دور بمونه. سوژه برای عکاسی هم کم نیست.
ایستگاه چهارم؛ خانهی آجری شمارهی ۱ و ۲:
نشونی: خیابان ظفر، ابتدای کوچهی بامداد
اطلسی رو برید بالا تا بیوفتید توی ظفر. کمی به سمت راست، یعنی شرق برید و وارد کوچهی بامداد بشید. همون اول، خونهی آجری پلاک یک چشمتون رو میگیره؛ یه ساختمان مکعبی پوشیده شده با آجرهای قرمز رنگ. این خونه، یه حجم بینظیر و بزرگه که میشه مدتی دور و برش وقت گذروند و تماشاش کرد. یه ساختمان ویلایی با همون الگوی تجدّدگرایانه و فرم خونههای مدرن که مناسبات معماری دوران پهلوی دوم به شهر تهران عرضه کرده بود. گویی به شکلی بینظیر، یه فرم مکعبی مدرن با پوسته آجری قرمز رنگی در بر گرفته شده. سایهبان بتنی بالکن، فرم خاص اون و تفاوت آشکارش با پوستهی آجری، یه نکتهی التقاطی (پیوند چند ایده در سبکهای معماری) شده که چه بسا امروز در نگاه مخاطب معماری جالب توجه و حتی زیبا در نظر گرفته بشه.
چند لحظهای که دور و برش قدم بزنید، سرگرم طرح و شکل زیبای حفاظهای پنجرههاش میشید. دور و اطراف ساختمان شمارهی یک، یکی دوتا خونهی همسن و سال به چشمتون میخوره که اونها هم از مصالح آجر قرمز و الگوی مشابهی استفاده کردهان. توی ذهنت، محلهای که توش قرار دارید، با کوچههای خلوت و خونههای مکعبی قرمزش رو توی دامنهی البرز تصور کنید که بچهها جلوش سرگرم بازی کردن هستن…
ایستگاه پنجم؛ خانهی ویلایی ظفر:
نشونی: خیابان نسا، تقاطع ظفر
برگردید به ظفر و به سمت شرق و تا سر خیابون نسا به مسیرتون ادامه بدید.
تهران شهر عجیب و پر رمز و رازیه. انگار سلیقهها و خواستهای زیادی توی اون وجود داشته و همچنان وجود داره؛ البته که معماری یکی از انواع شکل دادن به این خواستها و سلیقههاست. درست در تقاطع ظفر و نسا، یه خونهی ویلایی زیبا تمام توجهتون رو به خودش جلب میکنه. خونهای که از تماشای زیباییاش چشماتون برق میزنه و از اینکه متروکه شده و احتمالا روزهای آخرش رو میگذرونه، غصهتون میگیره. از ساختمان ویلایی تقاطع نساء و ظفر اطلاعی در دست نداریم. میشه حدس زد که در دوران پهلوی دوم ساخته شده. فرم ساختمان و نوع تداخل احجام در یکدیگه، پیچیدگی پلان و سقفهای شیبدار بتنی، در کنار پوشش آجری زرد رنگ هر آن و در هر نگاه مسئله رو بغرنجتر میکنه … اگر برای دیدن جزئیات بیشتر کنجکاویتون گل کرده، میتونید گوشیتون رو بالا بگیرید و ازش یه عکس و فیلم خوب تهیه کنید تا بعدا ببینید، یا اینکه از لای اون دیوارهی فلزی سفید و آبیِ (مضحک) یه کادر جدید برای سرک کشیده پیدا کنید. خوب به خاطر بسپاریدش که شاید دفعهی بعد که بیایید، دیگه سر جاش نباشه….
ایستگاه ششم؛ آپارتمان آجری نما عریان:
نشونی: خیابان نسا، پایین ویلای ظفر
همینطور که احتمالا دارید تاسف میخورید، نسا رو کمی برید به سمت جنوب، قوارهی پایینی. آجرهای زمخت بنایی در کنار تیرآهنهای خاکستری رنگِ تزئینی آپارتمانی نگاهتون رو میقاپه. هر چند شاید این حدس کاملا درست نباشه ولی این ساختمان با اسکلت فلزی نمایان و آجر، شباهتهای سبکی بسیاری با زبان طراحی ساختمان آردیش و ساختمان میدون نیلوفر میرداماد داره (در ادامه بهش میرسیم) که هر دو منتسب به هوشنگ علی عسگری هستن. اما در طراحی این بنا، اسم آقایان تورج پورمند و لطیف میرزا ابوالقاسمی هم به عنوان معمار مطرحه. بنا یک سازهی سادهست که به دنبال عرضهای پیچیدهتر از خودشه. ساختمانی باقی مانده از معماری مدرن و چند طبقه در شهر تهران که روزگاری نماد طبقهی متوسط شهری بود.
ایستگاه هفتم؛ خانهی احجام و مجتمع مسکونی سر کوچه:
نشونی: خیابان نسا، کوچه هشتم
باز نسا رو بگیرید بیایید پایین، تا سر خیابون هشتم. خیابون هشتم رو که برید داخل، یه خونهی زیبا در ضلع جنوبی کوچه، جا خوش کرده. ما بهش میگیم خانهی احجام. چون اون مکعبهای سفید که انگار از بدنهی خونه بیرون زده، هم فضای خوبی رو برای ساکنین و هم نمای خوبی رو برای عابران ساخته. توی کوچه که نگاه بندازید هم این خونه تافتهی جدا بافتهست. راستی، ما براتون یه نشونه هم گذاشتیم. چشم بندازید و ببینید میتونید استیکر پیاده رو پیدا کنید؟ 🙂
ایستگاه هشتم؛ مسجد الغدیر و بناهای متاثر از مسجد در بلوار میرداماد
نشونی: بلوار میرداماد، مسجد الغدیر
وارد بلوار میرداماد بشید و حالا به سمت غرب مسیر رو پیش برید تا به مسجد الغدیر برسید. مسجد الغدیر بین سالهای ۱۳۵۵ و ۱۳۵۶ توسط جهانگیر مظلوم یزدی طراحی، اما ساخت بنا در سال ۱۳۶۶ تکمیل شد؛ یه مسجد برای تامین نیاز مردم خود محله.حجم مسجد الغدیر هیچ شباهتی به ساختمان متداول مساجد (گنبد و گلدسته) نداره، اما بدنهی اون پوشیده از آجر و تزئینات کاشیه. با این توصیف، این بنا تلاشی برای استفاده از فرمهای مدرن در کنار تداوم سنتهای تزئینی گذشتهست. استفاده از حجم مدرن در کنار بهکارگیری مصالح و تزئینات آجری و کاشیکاری در نما، رویکردی پست مدرن، اما بر پایهی توجه به فرهنگه. مسجد الغدیر در زمینهی بناهای مذهبی، جوایز معماری هم کسب کرده و به عنوان یک اثر ملی هم به ثبت رسیده.
شما حتما توی کوچهها که میاومدید ساختمونهای آجر سه سانتی کم ندیدید، در ادامهی مسیر و در جدارهی بلوار میرداماد هم بنای آجر سه سانتی پرشماره. احتمالا این اتفاق، تاثیر بنای شاخصی مثل مسجد الغدیر، روی معماری محلهی داودیه رو نشون میده. پس در ادامهی مسیر، چشمتون به دنبال ساختمونهایی که از آجر سه سانت استفاده کردهان، باشه.
ایستگاه نهم؛ ساختمان شیشهای بانک مرکزی:
نشونی: بلوار میرداماد، روبروی مسجد الغدیر
مسیر رو پیش برید. انگار اگر ساختمان بانکها حجمهای مدرن و شیشهای باشن، نظام بانکی هم پیشرو و شفاف خواهد بود و این داستان بانک مرکزی هم هست. همچنان که ما هرچی برای پیدا کردن نام معمار ساختمان بانک مرکزی تلاش کردیم، به نتیجهای نرسیدیم. به ساختمانهای تمام شیشهی اغلب انتقادهایی وارده. از لحاظ عدم توجه به فرهنگ بومی، مسائل محیط زیستی و… به ساختمان شیشهای بانک مرکزی، مسئلهی عدم تناسب و ایجاد حس سنگینی سازه هم وارده. مسئلهای که حتی با راهبردهایی مثل ایجاد فضای خالی و منفی در وجوه ساختمان هم راه به جایی نبرده. گذشته از اینها و با نگاه فوقالعاده خوشبینانه و سرخوشانه، در برخی زوایا انعکاس تصویر منظرهی کوههای برفزدهی تهران بر روی سطح شیشهای این ساختمان، میتونه منظرهی شهری زیبایی رو خلق کنه. بگذریم…
ایستگاه دهم؛ برج رز میرداماد:
نشونی: بلوار میرداماد، چسبیده به ورودی شمالی متروی میرداماد
یک مقدار به پیادهگردیمون سرعت میدیم تا به برج رز میرداماد برسیم؛ یکی از صدها ساختمون تجاری-اداری این منطقه، اما از بلندمرتبهترینهاش. شاید شما هم اینجا خاطره داشته باشید، از قهوهی لمیز تا ذرت مکزیکیهاش یا شاید هم رز میرداماد نشونی بوده برای شروع قرارهای عاشقانه!
ساختمون رز میرداماد پلانی هلالی شکل داره و در چهارده طبقه احداث شده. این ساختمون پس از احداثش به یکی از نمادهای مدرن خیابان میرداماد تبدیل شد و واحدهای تجاری داخلش، همچنان فعالن.
ایستگاه یازدهم؛ بناهای دور میدان نیلوفر:
نشونی: کوچههای ما بین خیابان شمس تبریزی و مصدق شمالی تا میدان نیلوفر:
سر خیابون شمس تبریزی که رسیدید، دوتا انتخاب دارید، یا بزنید و از شمس برید بالا و بناهایی که از نظر شما زیبا هستن رو پیدا کنید (و با ما به اشتراکش بذارید)، یا مستقیم بلوار رو تا ایستگاه بعدی ادامه بدید. پیشنهاد پیاده که مشخصه؛ دعوت به کنجکاوی بیشتر در شهر.! بنابراین اگر دوست داشتید، کوچه پسکوچههای سرسبز و زیبای حدفاصل شمس تبریزی تا مصدق (نفت شمالی) رو زیگزاگی گز کنید تا در آخر به میدون نیلوفر برسید.
در پایین میدون نیلوفر و شرق میدون، دوتا بنای دیگه با نمای اکسپوز (عریان) نمایانه که شاید نمایندهی شایستهتری برای این سبک از معماری باشن. البته اگر در این میدون فراخ گشتی بزنید، بناهایی از سبک دیگه هم پیدا میشه.
ایستگاه دوازدهم؛ پل میرداماد:
نشونی: تقاطع بلوار میرداماد و بزرگراه مدرس
از بلوار مینا، خیابون سودمند رو بیاید به سمت جنوب، و بعد نیل رو تا پایین بیاید تا دوباره بخورید به بلوار میرداماد. چه پیاده چه با دوچرخه، از پل عابر عبور کنید. همینطوری که پل میرداماد رو در موازات خودتون میبینید گذر کنید.
پل میرداماد در سال ۱۳۷۳ به بلوار اضافه شد. در مدارک موجود، هزینهی صرفشده برای احداث این پل ۶.۱۰۰.۰۰۰.۰۰۰ ریال اعلام شده! ۲۶.۳۰۰ متر مکعب عملیات خاکبرداری، بیش از ۲۲.۷۰۰ کیلوگرم بتن و ۵.۲۸۰.۰۰۰ کیلوگرم فولاد؛ برای ساخت پلی به طول ۷۰۱ متر. پلی که علاوه بر عرشهی اصلی، راستگرد و دوربرگردونهایی داره که دسترسی به خیابانهای شمالی و جنوبی رو نیز ممکن میکنه؛ فقط با ۶ میلیارد و ۱۰۰ میلیون ریال!
ایستگاه سیزدهم؛ موزهی دفینه:
نشونی: بلوار میرداماد، بعد از پل میرداماد، نبش کوچهی دفینه
پل رو که بیاید پایین و جردن رو که رد کنید، ۷، ۸ دقیقهای پیادهروی دارید تا موزهی دفینه. ساختمان بتنی و تندیسگرای موزهی دفینه در دههی پنجاه به سفارش یک مالک خصوصی، توسط آقایان نظام عامری و کمال کمونه که صاحبان امتیاز بنیاد فرانک لوید رایت در ایران بوده، برای استفاده به عنوان سوپرمارکتی زنجیرهای (ایران سوپر) ساخته شد. اما پیش از افتتاح اون، در سالهای انقلاب وضعیت مالکیت اون تغییر کرد تا امروز پس از بارها تغییر کاربری به عنوان اصلیِ «موزهی دفینه» به فعالیت خودش ادامه بده.
یکی از ویژگیهای معمارانهی موزه، نمای اونه که از قالبگیری بتنی درست شده؛ فوت و فنی که در زمان خودش، بهروز و خلاقانه بوده. این موزه بالا و پایین کم نداشته و چندسالی هم تعطیل بوده، اما در حال حاضر موزهی خوشمنظری برای تماشاست.
تقریبا به آخرهای مسیر نزدیک شدیم. اگر خسته نیستید، میتونید برید و یه موزهگردی هم توی این مسیر تجربه کنید.
ایستگاه چهارده؛ برجهای اسکان:
نشونی: بلوار میرداماد، نبش خیابان ولیعصر
و حالا ایستگاه آخر و برجهای سهقلوی اسکان که از خیلی قبلتر در دید شما بودهان. برجهای سهگانهی اسکان ۲۳ طبقه هستن و تا اوایل دههی هفتاد، مرتفعترین سازههای شهر شناخته میشدهان. برجهای اسکان بین سالهای ۱۳۵۱ تا ۱۳۵۶ تحت کارفرمایی بنیاد پهلوی و توسط پیمانکاران خارجی ساخته شده. ساختمانهایی بتنی و مدرن که تداعیکننده سبک بروتالیسم و استفادهی گسترده و خشن از بتن در معماری مدرن هستن. قرار بوده مجتمع اسکان ۲ در شمال همین برجها (بهجای) موزهی تماشاگه تاریخ ساخته بشه که چنین نشد.
در آخر، پیشنهاد میکنیم برید داخل مرکز اسکان و خاطراتی که شاید کمرنگ شده رو زنده کنید. چون اگرچه اینجا دیگه مثل سابق رونق نداره، اما بعید نیست که شما هم با این ساختمونها و این مرکز خرید، خاطراتی برای داشته باشید.
به قول محمدعلی سپانلو، شاعر تهران:
بولوار میرداماد
با لحظههای آزاد
پنجاه سال دیگر
از ما میآورد یاد
در روزهای رنگین
طراح مسیر پیادهگردی: محمدرضا نعیمی