از میدون تیر ارتشیها تا تبدیل شدن به محلهای مدرن، و از راهاندازی یک پل فلزی به مناسبت بازیهای آسیایی تا ساخت ششمین برج بلند مخابراتی جهان! این داستانِ گیشاست… میون پرسه در محلههای مختلف شهر، از شرق و غرب تا شمال و جنوب، باید سراغ این محلهی پرطرفدار هم میرفتیم، نه؟
تپههای گیشا در گذشته به «تپه پایین» شهرت داشتن و ارتشیان پادگان جمشیدیه در انتهای خیابون فاطمی کنونی، برای مانور به این تپهها میاومدن. از اون جا که اراضی گیشا، وقف آستان قدس رضوی بود، ساختوسازی در اونها شکل نمیگرفت.
در زمان پهلوی اول، این اراضی متعلق به ارتش بود. اما داستان تبدیل شدن گیشا به یه محلهی مدرن شهری از اواسط دههی ۳۰ آغاز میشه؛ عین خیلی دیگه از محلههای تهران. کلا دهههای ۲۰ و ۳۰ زمان ساختوساز بوده و دهههای ۴۰ و ۵۰، وقت عشق و حال!
در همون دههی ۳۰، کینژاد و شاپوریان، بنیانگذاران شرکت عمرانی «کیشا»، تصمیم به ساخت شهرکی برای کارمندان راه آهن میگیرن؛ میشه گفت همونطور که اولین واحدهای تکمیل شدهی شهرک اکباتان در سالهای پیش از انقلاب، به کارمندان دولت واگذار شدن. این دو شریک، زمینهای گیشا رو از ارتش خریدن و به قطعات ۳۰۰ و ۴۰۰ متری تقسیم کردن تا خونههایی ویلایی بسازن. خونههایی که مثل منازل حوالی میرداماد و میدان مادر، در یک بافت مدرن شطرنجی قرار گرفته بودن و کوچههایی که با الهام از شمارهگذاری خیابونهای منهتن نیویورک از ۱ تا ۴۱ شماره گذاری میشدن.
همهی اینها رو گفتیم تا با دید جدیدتر و اطلاعات بیشتری، برای پرسهزنی آخر هفته به گیشا سر بزنید.
پرسهمون رو از تقاطع خیابون گیشا با بزرگراه حکیم شروع میکنیم تا شیب خیابون رو بریم پایین. وقتی به پشتمون نگاه کنیم بزرگراهی رو میبینیم که سالها پیش مثل یه چاقوی بزرگ، تپههای گیشا رو دوپاره کرده. بزرگراه داریوش سابق یا حکیم امروزی.
سر اولین کوچهی پیشرومون، که از قضا آخرین عدد شمارهگذاری کوچههای گیشا یعنی ۴۱ رو به خودش اختصاص میده، یه پیتزایی ۲۰ و چند ساله قرار داره. «پیتزا دهکده» از قدیمیهای گیشاست و بخش زیادی از خاطرات و قرارهای عاشقانهی ساکنین در دههی ۸۰ مربوط به همین نقطه میشه. حافظهی پیتزاییهای قدیمی، پر از جوونهای شر و شور با رژهای تریاکی و موهایی کتیرا زدهست…
از اینجا به بعد هر لحظه که به عقب برگردید، بلندترین برج ایران توی دیدتون قرار میگیره؛ میخ بزرگی که روی تپههای گیشا کوبیده شده و روزی قرار بود ساکن شهستان پهلوی (مصلی امروزی) در تپههای عباسآباد باشه. بله؛ نمادِ تهرانِ بعد از انقلاب ۵۷ و ششمین برج بلند دنیا در محلهی امروزِ ما زندگی میکنه، یعنی برج میلاد.
بافت قدیم گیشا هم مثل خیلی از محلههای دیگه شهر رو به نابودیه. هرجا که خاطرهانگیز باشه دیر یا زود غولهای بساز و بفروشِ جرثقیلسوار به سراغش میآن: «مممممم…بوی خاطره آدمیزاد میآد!»
امّا این میون اگه بزنی به دلِ کوچهپسکوچههای گیشا، هنوز هم تکوتوک آدمهایی هستن که خاطرات و خونههاشون رو نمیفروشن. خونههایی با پنجره و بالکنهای کشیده که حجم شاعرانهای از نور رو به صاحبانشون هدیه میدن…
خانهی دوست کجاست؟ گیشا گیشا! دور از ذهن نیست که یکی از دلایل محبوبیت گیشا بین اهالی، بافت اجتماعی ممتاز اون هست که آدمهای محبوبی رو در دورههای مختلف، تو خودش جای داده؛ درست عین محلهی نیلوفر. از مجری دوست داشتنیِ دوشنبه شبهای پرهیجان، عادل فردوسیپور تا آقای گل ایران، علی دایی؛ حتی شاعری که نقاش کلمات بود، سهراب سپهری و افراد مطرح دیگهای که بخشی از تجربیات زیستهشون، به گیشا برمیگرده!
در دورهی قبل از ساختِ پاساژها و مالهای سربه فلک کشیده، توی هر منطقهای یه پاساژ محبوب بود که کار همه رو راه میانداخت. «پاساژ گیشا» یا «پاساژ نصر» هم یکی از همین پاتوقهای خریده. نه فقط برای اهالی، بلکه برای خیلی از ساکنان غرب تهران. قدیمیترها به این آچار فرانسهی محل، کانال هم میگن چرا که یادشونه پاساژ روی کانال آبی ساخته شده تا هویت جدیدی باشه برای گیشا.
اگه اهل شبگردی و دیدن تعاملات مردم هستین، حتما شبها یه سر به گیشا بزنید. فستفودیهای پاساژ نصر هم که اصلا معروفه! به خصوص اون وعدههای جوجه چینی با سیبزمینی سرخکرده با نوشابه که واقعا روح آدمی رو شاد میکنه!
اگه به بازارچههای نوروزی علاقه دارید، از الان گیشا رو بذارید تو لیست نوروزی سال بعد. خیابون اصلی گیشا یا «۳۰ متری صلح» سابق، یه پاتوق خیلی خوبه برای دنبال کردنِ رد نوروز میون همهمه و شلوغی آدمها و بوییدن عید لابهلای بوی سیر و سنبل!
شاید بقیهی ساکنین تهران، این محله رو به واسطهی «بوستان گفتوگو» و نمایشگاههایی بشناسن که چندوقت یهبار اونجا برگزار میشه. این پارک، یکی از شُشهای سبز تهران هست که هوای کوچههای منتهی به خودش رو معتدلتر میکنه و بدون شک بهشت گربههاست؛ همشهریانِ کوچکی که گاهی با دمهای برافراشته و صورتهای زیباشون به ما خیره میشن و با کمی ترس و تردید از کنارمون عبور میکنن… سلام همشهری!
حالا دیگه به پایینترین نقطهی خیابون رسیدهایم. احتمالا چشمهای شما هم مثل ما به این گشودگی عادت نکرده! دههی ۵۰ بود که غلامرضا نیکپی، شهردار وقت تهران، پلی موقت رو برای عبور تیمهای ورزشی در پایین محله ساخت. اما پل موقت تا همین دو سال پیش، محل تردد بود؛ سال ۱۳۹۸، پل آهنی گیشا برای همیشه حذف شد، اما هنوز هم در زیر و بمِ ذهنِ محله تصویر جایی باقی مونده… تصویرِ زیرپلی که دیگه نیست، ولی در خاطرات ما به زندگی خودش ادامه میده؛ یعنی زیر پل گیشا.